این سیّاره، محیطی می خواهد برای زیستن، چشم اندازهایی برای نگریستن؛ چشمه هایی برای رویش زندگی، و آرامش و خروشی برای آفرینش آبشارهای چشم نواز…
آب در خیال یک دوچرخه سوار، هر قطره اش منظره ایست گوارا که شاید اگر دوچرخه هم مجالی برای ابراز احساس می داشت، او نیز چندی پس از سرایش غزلی گران، قصیده ای نگران بر آب می سرود.
و این نگرانی البته بیراه نیست. چشمه ها دارند پژمرده می شوند و برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی، زمین و مناظر زیبایش را یکی یکی به زیر می کشد!
آه اگر دوچرخه زبان می گشود…
آری؛ این سیّاره محیطی می خواهد برای زیستن…
و شاید ما دوچرخه سواران که طبیعت را قطره قطره نفس کشیده ایم، تا امروز بیش از هر کسی دانسته باشیم:
هندوانه، این حجم کروی سبز خوش نقش و نگار و شیرین و دلفریب، طرح هندسی تازه ایست از مرسومات مدرن ما، که مثل یک حبه قند، می تواند یک شبه و به شرط چاقو، سنت حیات ایران را به کام مرگ بکشد.
با کاشت هندوانه، سالانه میلیاردها دلار ضرر به اقتصاد کشور تحمیل می شود؛ البته مسأله ی مهم تر، بحران آب، کاهش منابع زیرزمینی آن و خشکسالی است. در حال حاضر برای تولید هر کیلوگرم هندوانه، صدها لیتر آب مورد نیاز است!
بدون دیدگاه